۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

خیابان تخت طاووس چه خبره ؟

هم اینک با یک واسطه خبردار شدم که نیم ساعت پیش طرفای کوه نور تخت طاووس شلوغ بوده و صدای الله و اکبر خیلی بلند بوده،ممکنه اینترنت قطع شده باشه؟کسی خبری داره؟

۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

متلک تند و تیز نماینده مخالف به آجرلو: درخت گردکان با این بزرگی ... درخت خربزه الله و اکبر

نماینده مخالف با وزیر پیشنهادی رفاه (فاطمه آجرلو) در سخنان انتقادی خود علاوه بر زیر سوال بردن مدارک حوزوی خانم آجر لو و عدم صلاحیت علمی ایشان از وزیر پیشنهادی وزارت رفاه پرسید: آیا شما میدانید که آدرس وزارت رفاه چیست ؟ وی همچنین به تخلفات گسترده ی منسوبین ایشان و مطرح بودن پرونده های تخلفات مختلف آنان در دادگاههای عمومی و انقلاب اشاره کرده و در پایان سخنانش گفت: درخت گردکان با این بزرگی...درخت خربزه الله و اکبر

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

ما سبزیم اما سبز خواهیم ماند؟

این روزها یک مساله بزرگ داره منو آزار میده و اون چیزی نیست جز آینده ی مبهمی که میترسم عاقبتش چیزی گم شدن اینهمه آدم سبز اندیش در میان اقلیتی کودتاگر نباشه.عجیبه ! مگه ما نبودیم که میگفتیم بی شماریم ؟ مگه ما نبودیم که شهرو سبزکرده بودیم ، یادتون میاد روزهای قبل از انتخابات چطور همه نماد سبز به همراه داشتیم و توی خیابونها به هم لبخند میزدیم،برای هم دست تکون میدادیم،وی نشون میدادیم با انگشتامون . یادتون میاد که چطور با همین کارها از هم انرژی میگرفتیم ؟ یادتون میاد چطور همین اتحاد کمر کودتا روشکست و کودتاچیان رو رسوا کرد ؟
اما حالا چی ؟ نمادهای سبز پنهون شده و محدود شدن به تجمعات. وقتی توی خیابونها راه میریم کسی رو نمیبینیم نماد سبز داشته باشه.همفکران خودمون رو نمیتونیم بشناسیم.برای کسی دست تکون نمیدیم.میترسیم وی نشون بدیم و در مقابل کودتاچی در حال حذف رنگ سبزاست،چراغونیهارودیدید که چطور اکثراً قرمز و سفید و ... شده اند ؟ دیدید لوگوی سیمای دروغ پرداز صورتی شده بود ؟ میبینید که چطور رنگ سبز رو یا حذف دارند میکنند یا مصادره ؟ و ما روز به روز داریم از هم دورتر میشیم و تسلیم روزمرگیها و روزمرگیها میشیم. اگر میخوایم این اتحاد رو حفظ کنیم،اگر میخوایم جنبش سبز اندیش زنده باشه و رشد پیداکنه ، اگه میخوایم پاسدار واقعی خون شهدای این جنبش باشیم باید نمادهای سبزمونو نگه داریم ، باید خودمونو به هم و به همه نشون بدیم ، باید فراموش نکنیم ما بیشماریم و باید فرهنگ سبزرو در جامعه گسترش بدیم .باور کنید هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که کسی رو در خیابان با نمادسبز ببینید و برای او دست تکان دهید ، باورکنید هیچ کابوسی برای کودتاچیان وحشتناکتر از این نیست که حق طلبان همچنان متحد بمانند .
پس متحد بمانیم،نمادهای سبزمان را از آینه ی ماشینمان آویزان کنیم، به گوشه ی کیفمان گره بزنیم ، دور مچ دستمان ببندیم و خود را از جاهلان و کوردلان جدا کنیم.ما از رنگ آنان نیستیم،ما به جهل و نفاق و تزویر رای ندادیم ،رای ما سبز بود نه آن نام سیاه.
ما سبزیم و سبز خواهیم ماند

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

من با عزا مخالفم !

در روزهائی که گذشت آنقدر داغ دیدیم و درد کشیدیم که فقط خودمون میدونیم . اما در مقابل خیلی چیزهای خوب هم دیدیم .اتحاد ، همبستگی ، شجاعت و از همه مهمتر خودمون رو دیدیم،درسته که ندا شهید شده ،اما اون برای فتح شهرش و بیرون راندن بدی از وطنش شهید شد . اونهائی که شهید شدند در حقیقت ما مردم رو به هم و به همه نشان دادند . باورتون شد ما چقدر زیادیم ؟ دیدید اونها چقدر کمند ؟ دیدید چطور هر وقت اراده کردید آمدید و آنها را وادار به زدن ماسک کردید .دیدید چطور جنایت کردند ؟
همصدائی ما در این مدت فشار بسیار زیادی بر کمر کودتاچیان آورده و خواهد آورد .اما جداً الان وقت در خانه نشستن و عزاداری کردنه ؟ تنها راه عزیز داشتن کسی گریه کردنه ؟ بهتره به جای این همه غم . شهدا رو زنده کنیم ، بهشون بگیم که زنده اند و مثل همیشه بین مردم اند، بین ما ،ما که زنده ایم ،متحد و شجاع . چه فرصتی بهتر ازاین برای یک بزرگداشت بزرگ ؟ به جای به خانه پناه بردن باید به کودتا چیان بگیم که این جشن شبانه مال ماست ، سالهاست هر کس طبق میل خودش اونو برگزار میکنه . خیلیا رفتن چراغونی دیدن ، خیلیا زدن و رقصیدن و خیلیها هم توی خونه نشتسند. امسال هم درسته که جای خیلی ها سبزه ولی این سبزی به معنای خانه نشینی و تاریکی نیست ، به معنای زدن و رقصیدن هم نیست ، اما قطعاً با حظور همگانی مردم (مثل هر سال و حتی بیشتر) به معنای تغییر شرایط روحی ما و تمامی شهدا خواهد بود . من هرگز مرگ شهیدان را نمی پذیرم .شهیدان زنده اند ...

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

تلاشهای همسر حجاریان برای به خانه برگرداندن وی بی نتیجه ماند(طنز)

آقا چیه اینقد شلوغش کردید ؟کدوم زندان؟کدوم شکنجه؟کدوم بازجوی بی رحم؟صدا و سیمای صداقت و راستگوئی تمام ادعاهای ما رو با نشون دادن جلسه ی دوستانه ی دیروز و مصاحبه ی امشب باطل کرد و نشون داد که ابطحی و دیگر دوستانش نه تنها در زندان نیستند بلکه در اقامتگاه تابستانی ویژه ای مشغول خوش گذرونی هستند. اقامتگاهی که هم ماهواره ، هم اینترنت پرسرعت و بدون فیلتر،هم دسترسی به تمام نشریات روز داره و از مهمتر دوستای مهربون و مودبی داره که هر روز واسه اینکه حوصله اش سر نره تشریف میارن و باهاش صحبت میکنن تا دلش نگیره خدا نکرده .
اما چیزی که خیلی واسه من عجیبه اینه که چرا بقیه امکانات رو لو ندادن؟ شواهد و قرائن نشون میده که ابطحی و بقیه حتی به سونای خشک و تر،پزشکهای متخصص،و حتی کارشناسان تغذیه دسترسی دارن. میپرسین چرا این حرفومیزنم؟اولاً من اصولاً باید فکر کنم علت لاغر شدن 18 کیلوئی ابطحی زیاده روی در استفاده از سونا بوده و صد البته تلاش صادقانه ی کارشناس تغذیه ی ایشون(اجرهم عند الله).ثانیاً مگر خبر ندارید تلاشهای همسر سعید حجاریان برای برگردوندن ایشون به منزل بی نتیجه مونده و سعید خان گفته من همینجا جام خوبه،بهم میرسن،دکترش بهتره،غذاش عالیه،بادوستان دور همیم و هر شب حال میکنیم.دلیل بعدیش هم امشب معلوم شد،ندیدید چه جای باصفائی نشسته بودند مصاحبه میکردند؟ندیدی چه دار و درخت و گل و بلبلی بود؟خب شما هم اگه بودی و هر وقت اراده کردی با ویلچر می بردن میچرخوندنت تو اون جنگل سرسبز به آپارتمان برنمیگشتی.
بیشتراز این توضیح نمیدم چون ممکنه بقیه هوس کنن و اونجا شلوغ بشه و آرامش دوستان رو به هم بریزه .بنابر این همینو داشته باشید و دیگه بیشتر از این پشت سر "الفنون" و "سم" و "حشم "غیبت نکنید.

۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

ما هم جنگ روانی بلدیم

یکی از حربه های موثر در تمامی حرکتهای سیاسی واجتماعی شیوه های جنگ روانی است، این شیوه ها که اینک توسط دیکتاتور و عواملش در حال اجراست باید از سوی مردم نیز با پاسخ مناسبی از همان شیوه پاسخ داده شود.
همانطور که تمامی دوستان شرکت کننده دیده اند تمامی اطلاعاتیها و بسیجیها در تظاهرات پلاک ماشینهای خود را یا گل گرفته یا به انحاء مختلف غیر قابل شناسائی میکنند ،همچنین چیزیکه اخیراً به وفور مشاهده میشود استفاده ی گسترده ی این نیروها از ماسک برای شناسائی نشدن است .این موارد و بسیاری از موارد مشابه تنها یک دلیل دارد و آن ترس است .همه ی ما آثار ترس را در رفتار و چهره ی سرکوبگران به وضوح دیدهایم . حال با توجه به این نقطه ظعف بزرگ و کشنده بایدبزرگترین و مفیدترین استفاده رااز آن برد .پیشنهاد بنده حول محور تصویر برداری از این نیروها و ایجاد فضای روانی سنگین اجتماعی برای این مزدوران است
1)در صورتی که در جریان تظاهرات این افراد به دست شما افتادند آنها را با حالت رسمی در کنار دیوار ایستانده و از چهره ی آنها عکس واضح بگیرید.
2)در صورت همراه داشتن ،کارت شناسائی یا هر گونه اطلاعاتی را از آنهاگرفته وضبط کنید
3)موبایلهایشان رابررسی و شماره تلفنهای اخیر را از یادداشت کنید
4)وانمود کنید که در حال تهیه ی یک پرونده برای انان هستید
5)فقط و فقط اگر امکان فرار سریع دارید و در صورت عدم مخاطره آمیز بودن وقتی در کنار خیابان یا جائی دیگر هستند از انها عکس گرفته و سریعاً دور شوید
6) در اماکن مختلف از این افراد که عمدتاً قابل شناسایی هستند تصویر برداری کنید
7)حتی المقدور سعی کنید آنها این حرکت شما را ببینند تا دچار دلهره شوند
8)اگر این افراد را در محله ی خود میشناسید و یا آدرسشان را دارید این تصاویر را حتی بدون هیچ نامه ای به داخل منازلشان انداخته و یا یک نامه هشدار آمیز تایپ شده بدون اثر انگشت یااثری از بزاق دهان و مو ...(جهت احتیاط) تهیه کرده و با عکس آنرا به داخل منازل یا محل کارشان بیندازید.اگر همکار شما هستند رفتار خود را با آنان تغییرداده و بهآنها بقهمانید مطلوب نیستند.
9)به آنها در اماکن مختلف نگاه کنید و با این کار به آنها حس تحت نظر بودن را القا کنید
10)دوستانی که امکانش را دارند نسبت به ایجاد یک سایت حرفه ای ، منظم،با یک نام مناسب و امکان آپلود اطلاعات اقدام نموده و پس از قرار دادن تصاویر و نامها در مورد آن اطلاع رسانی کنید.این مساله میتواند اثر بسیار بزرگی در شناخت آنان در سطح وسیع و انسجام مردمی داشته باشد. تاکید مکرر این است که یک سایت ایجاد گردد تا این سایت مرجع بوده و امکان شناساندن عمومی آن به وجود بیاید.

دوستانی که جریانات انقلاب 57 را به خاطر دارند به خوبی یادشان هست که در آن زمان یکی از کابوسهای عمال حکومت انتشار نام ساواکیها بود،که مردم به خوبی روی این شعار کار میکردند

درسهائی از تجمعات چهل و چند روز اخیر، تجربه ی شما چیست ؟

پس از گذشت نزدیک به دو ماه از آغاز تجمعات و اعتراضات ، اینک زمان استفاده از تجربیات است تا تجمعات بعدی همانند پنج شنبه کابوسی برای سرکوبگران باشد.(موارد ذیل خلاصه ای است که امیدوارم شما با ارائه تجربیات خود آنها را تکمیل کنید تا پس از گرد آوری به صورت مطلبی منسجم منتشر گردد)
1)نکته قابل توجه در تجمعات دیروز پراکندگی آنها در سطح شهر بود ،این امر با توجه به محدود بودن نیروهای سرکوبگر امکان سرکوب سازمان یافته رو از اونها گرفته وقدرت مانور مردم رو بیشتر میکنه(توضیحات در بند 2)،مردم در صورتی که به جمعیتهای یکی دو هزار نفره در محلات مختلف تشکیل شوند اولاً در صورت بروز سرکوب به دلیل شناخت محل و راههای در رو به سادگی توان پنهان شدن دارند ثانیاً امکان تحرک و تغییر تاکتیک رو برای جلوگیری از سرکوب خواهندداشت.و علاوه بر اینها این تجمعات پراکنده اخبار جنبش و تحرکات و فعالیتهای آن را در سطح شهر منتشر کرده و تبلیغات مهمی برای پیوستن مردم بی خبر و بی انگیزه خواهدبود.وقتی حمله شد متفرق شده و به نقطه ای دیگر بروید و دائما در همان محدوده تغییر مکان دهید.
2)همانطور که تمامی شرکت کنندگان در تجمعات دیده اند نیروهای سرکوبگر عموماً در دسته های حد اقل 20 نفره و تنها با پشتیبانی اقدام به حمله میکنند،درصورتی که تجمعات در نقاط متعددی از شهر برگزار شوند علاوه بر اینکه امکانات لجستیکی برای پشتیبانی سرکوبگران کاهش می یابد تقسیم آنان به گروههای کوچکتر امکان پذیر نیست بنا بر این مجبورند دائماً در سطح شهر در حال تردد باشند و از نقطه ای به نقطه ی دیگر بروند(چیزی که دیروز شاهد ان بودیم)موتور سواران از پارک ملت به سمت ونک و یوسف آباد و مطهری و عباس آباد و ... دائما در حال رفت و آمد بودند و همین باعث خستگی،ضعف روحی و در نتیجه زمین خوردن،تصادف و عدم تعادل روانی و حتی فیزیکی آنان شده بود.فراموش نکنید که اکثر سرکوبگران یا شهرستانی هستند یا از نقاط دیگری از شهر آورده میشوند و به علت عدم شناختشان از محله ها وارد مکانهای ناشناس نمیشوند.علاوه بر اینها چیزی که دیروز مشهود بود دسته های کوچکتر نیروهای سرکوبگر بود که موجب شد در بسیاری از موارد توانائی بازداشت و کتک زدن مردم را نداشته باشند.
3)وجود خودروها در خیابانها یکی از بزرگترین کابوسهای سرکوبگران است چرا که در صورت وجود ترافیک امکان نقل و انتقال وسیع نیرو از آنان سلب شده و تنها وسیله موجود موتور خواهد بود که آن هم محدودیتهای خاص خود را در جابجائی و امنیت آن دارد .بنا بر این در روزهای برگزاری تجمع کسانی را که تمایل به حضور دارندامامیترسند را به خیابان گردی تشویق کرده و با ایجاد ترافیکهای سنگین امکان نقل وانتقال آزادانه ی نیرو را از سرکوبگران بگیرید.

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

پنج شنبه ، روز بزرگ ، روز سرنوشت ، روز ِ سبز شدن

روز پنج شنبه روز بسیار مهمی خواهد بود.امروز که تمامی اجزای نظام لرزه های موج خروشان مردم را تجربه کرده است برگزاری یک تجمع بزرگ ِ چند میلیونی میتواند تکانی بزرگ را برای تمام ایران ایجاد کند . در آستانه ی تحلیف و تنفیذ الفنون تمام چشمها به مردم دوخته شده است تا بر اساس واکنشها تصمیم نهائی خود را بگیرند.روز پنج شنبه میتواند روز مرگ سیاسی الف نون باشد.

صدا و سیما کورسوئی از نتایج این تکانها را دارد از خود بروز میدهد.
پای منتقدان به تلویزیون باز شده و صداهائی به گوش میرسد.کاملاً با امکان جنگ زرگری بودن و تظاهر و تلاش برای تحمیق مردم موافقم ، اما شرایط در حال طی راهی است که بازگشتن از آن در بسیاری از موارد غیر ممکن است.یک حرکت بزرگ باعث میتواند باعث بروز واکنشی از سوی صدا و سیما گردد.

با توجه به بحرانهای موجود حاکمیت دست به خشونت کور نخواهد زد،چرا که این امر باعث تشدید احساسات مخالفان و جامعه ی بین الملل و همچنین تعمیق اخلافات و شکافهای درونی بوجود آمده خواهد شد ، این امر را نیز نباید از نظر دور داشت که شهادت مرحوم روح الامینی دولت را در مقابل موجی از اعتراضات گسترده قرار داد و تکرار آن موج میتواند منجر به غرق شدن تعداد زیادی گردد که قطعاً رهبر تمایل ندارد جزو آن تعداد باشد .

بروز چنین واکنشهائی از سوی مردم اصلاً از سوی حاکمیت پیش بینی نمیشد و آن حرکتهای عظیم باعث واهمه رهبری شده است که در صورت تداوم آن حرکتها خصوصاً در روز پنج شنبه پروژه ی زیر گرفتن احمدی نژاد که از همینک صداهائی از آن به گوش میرسد وارد فاز اجرائی شده و رهبر بیش از این برای الفنون هزینه نخواهد کرد

بسیار بعید به نظر میرسد که تعداد زیادی حاضر به سوار شدن یا سوار ماندن به خودروی بی ترمز و دنده عقب و فرمان آقای الفنون باشند که چراغش نیز کار نمیکند . در صورت برگزاری اجتماع بزرگی مشابه اجتماع ِآزادیِ و اثبات دوباره ی پایداری و اتحاد مردم در دفاع از خواسته هایشان قطعاً احمدی نژاد و اعوان و انصارش در خودرویشان تنها مانده و در اعماق دره خواهند سوخت.

باید مردم را دعوت به آمدن کرد بدون ذکر نامی از مجوز به مردم بگوئیم بیایند. به همه ، به مادرانمان، به خواهرانمان ، به دوست به همسایه. حتی کودکان و همسرانتان را نیز بیاورید،ما باید آن تجمع عظیم را تکرار کنیم تا کودتا چیان بدانند ما همچنان و تا همیشه هستیم و اجازه نخواهیم داد آینده ی خود و فرزندان و وطنمان را مصادره و تباه کنند.
سبز باشید، مچ بندهای سبزتان را ببندید و در خیابانها به یکدیگر وی نشان دهید ، قرار را به یکدیگر بگوئید و روحیه بگیرید.
یادتان باشد
ما بشماریم
ما سبزیم
ما پیروزیم

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

هزار نکته ی باریکتر زمو در سخنان هاشمی(نقد رهبری،راهکارهای ادامه جنبش)

بالاخره هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ی امروز (که حقیقتاً تاریخی بود) موضع خود را دقیق ، مستند و کاملاً تخصصی اعلام کرد ، گرچه اکثر افراد مهمترین نکات را در خطبه ی دوم دیدند که پیشتر مورد بررسی قرار گرفت
. اما به نظر بنده خطبه ی اول که بیشتر شبیه دروس دینی بود علاوه بر زیر سوال بردن مشروعیت رهبری دارای پیامها و مطالب بسیار مهمی است که مطمئناً از دید صاحبنظران مخفی نخواهد ماند.
الف)مشروعیت رهبری:هاشمی رفسنجانی در ادامه سلسله مباحث دینی خود در خطبه ی اول با بازگوئی نگرانی پیامبر در سال آخر عمرشان و برشمردن برخی از آن شرایط ،نگرانیهای موجود در مورد انحراف از اسلامیت ِ نظام را تائیید نموده و در ادامه با ذکر آن روایت ِ پیامبر در مورد آینده ی ولایت علی به طور کاملاً مستقیم رهبری را زیر سوال برده و به وی نصیحت میکند که وقتی اکثریت مردم ولایت شما را نمیخواهند شما هم باید این مقام را ترک کنید(دقت کنید که پیامبر به حضرت علی فرمودند ای علی اگرمردم تو را خواستند تو ولی آنهائی و اگر نخواستند آنها را رها کن تا هر کاری خواستند بکنند)البته مقصود مقایسه ی این دو نیست بلکه مهم پیامی است که داده میشود و قطعاً آنان که باید بفهمند میفهمند.
ب)پیامها به مردم:رفسنجانی در خطبه ی اول و همچنین در خطبه ی دوم بارها و با ذکر دو مثال به روشهای ادامه ی موثر مبارزات و جنبش اشاره نمود. اول آنجا که در مورد هجرت پیامبر به مدینه میگوید و رمز پیروزی پیامبر را ایجاد اتحاد و گسترش نهضت در میان تمام مردم ذکر کرده و میگوید پس از هفت هشت سال پیامبر که مسجدی کوچک داشت با تکیه به همان مردم بر تمام امپراطوریهای اطرافش مزیت پیدا کرد، دوم آنجا که از تجربیاتش در مبارزات انقلابی میگوید که امام میگفت به میان مردم بروید و اهداف مبارزات را از طریق منابر و مساجد و مباحثات به مردم بگوئید و آنها را جذب کنید که در ادامه این نکته را میگوید که انقلاب با همین امر موفق به بیرون آوردن مردم به خیابانها شده و و با همان مردم نهایتاً در مقابل آن قدرت مغرور و قدرتمند پیروز شد.(کمی به تشابه آن قدرت مغرور و حاکمیت کنونی توجه کنید)و علاوه بر آن با تاکید بر ضرر کردن همه ی ما (سردمداران نظام) تاثیر حرکت کنونی را به همه گوشزد میکند و نکته ی دیگر آنکه در چند مورد بر لزوم برنامه ریزی بلند مدت برای جنبش تاکید کرده و در لفافه میگوید این راه راهی نیست که یک شبه و یک ماهه بتوان آن را رفت..
اینها تنها چند نکته ی کوتاه بود از آنچه در این نماز جمعه مطرح شد و مطمئناً در آینده تحلیلها و تفسیرهای بسیاری نوشته میشود که امیدوارم تمامی دوستان بدون جانبداری و برای درس آموزی آنها را مطالعه کرده و آنهارا برای پیشبرد و پیروزی جنبش حق طلبی و سبز اندیشی مردم ایران بکار گیرند

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

چهار عمل اصلی در نماز جمعه

با توجه به اهمیت با شکوه برگزار شدن نماز جمعه این هفته توسط جنبش اعتراض مردمی و اخباری که از گوشه کنار میرسه (از قبیل دعوت شریعتمداری از پیروان رهبری برای شرکت)خواهش اکید دارم که به نکات ذیل توجه کرده و در صورت صلاحدید خود و دیگران رو به رعایت آنها توصیه کنید.
1)با توجه به تعصبات مذهبی موجود در برخی مردم و بسیجیان و مغز شسته ها ، برای جلوگیری از تشنج و درگیری از مسخره کردن نماز،خندیدن هنگام نماز،وانجام هر عملی که نماز و فضای مذهبی را به هم میزند "هر کجای خیابان که هستید"خودداری کنید، فراموش نکنید کسی جرات حمله به نماز گذار را نمیکند اما اینها حمله به کسی که نماز و اعتقادات دینی را مسخره میکند واجب و وظیفه(نهی از منکر) میدانند و اگر این اتفاق بیافتد بهانه اذیت وآزار خود را به دست آنها داده ایم
2)سعی کنید لباس و ظاهری ساده داشته باشید تاجنبش را در رسانه هایشان متهم به مسخره بازی وسوسولبازی نکنند."توجه کنید که در زمان و مکان خاصی هستید"بنابر این یک روز را به خاطر هدفتان تحمل کنید.
3)از دادن شعارهای تحریک آمیز به شدت بپرهیزید،شعار حمایت از موسوی معادل مرگ بر دیکتاتور است بنا بر این حتی المقدور شعار مرگ ندهید"مثل ارازل بسیجی نباشید"و اگر با چنین شعارهائی از طرف مقابل مواجه شدید با سکوت خودادبتان را به همه نشان دهید"در مقابل نماد خود رانشانشان دهید و الله اکبر بگوئید .من شخصاًدر تجمع حامیان احمدی نژاد با نمادسبز رفتم و فقط با سکوت در برابر دشنامهایشان از چندین نفر از خودشان آفرین شنیدم"بنابر این مودب باشید،شما سبزید نه اوباش.
4)بزرگ سالان را با خود همراه کرده حضورشان را پررنگ کنید،با طرفداران طرف مقابل تا زمانی که به شما توهین نکرده اند مهربان باشید و سعی کنید آنها را به خود جذب کنید،تصور آنها را از طرفداران جنبش"که توسط صدا و سیما تبلیغ میشود"را با ادب،متانت و بردباری تغییر دهید.شاید جمعه تنها فرصت برای جذب غافلان و نا آگاهان باشد،بنابر این با رفتارهای احساسی این فرصت را نسوزانید.
چون نمیخواهم مطلب طولانی باشه بقیه رو اگه لازم شد و خواستید در بخش نظرات خواهم گفت.
به امید پیروزی ادب بر رذالت و حق بر باطل

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

چرا موسوی الله اکبر میگوید ؟

شعارهای مذهبی موسوی گاه باعث ایجاد بحثهای داغی بین دوستانی میگردد که مخالف یا موافق مذهب هستند ، اما واقعیت چیست؟ در این بحث قصد تائیید یا نفی نظام حکومت دینی را ندارم . اینکه سیستم بعدی در این کشور باید لائیک یا مذهبی باشد در صلاحیت هیچ فرد یا گروهی نیست بلکه مستلزم مراجعه به آرای عمومی در یک فضای سالم و دموکراتیک انتخابی است .بنابر این بنده رو در این زمنیه مورد عنایت قرار ندهید. بحث بر سر این است که این شعارها درست است یا خیر ؟
اگر نگاهی به شرایط فرهنگی جامعه در نقاط مختلف کشور بیندازیم متوجه رویگردانی جمع کثیری از مردم از مقوله ی مذهب خواهیم شد اما از دیگر سو گسترش اعتقادات مذهبی در تمام لایه های جامعه قابل انکار نیست . این امر با نگاهی به شهرستانها ، جنوب تهران ، مشهد و اماکن زیارتی و همچنین نگاهی به فضای اجتماعی ماه رمضان ، محرم ، شهادت امام اول و ... به وضوح قابل مشاهده است نکته ی قابل توجه اینکه دین پذیری را با میزان شرکت مردم درمساجد و یانماز جمعه نباید سنجید چرا که مساجد سیاسی شده ی کنونی از سوی جمع کثیری ازمذهبیون مورد قبول نیست. حال با این شرایط آیا دادن شعارهای ضد مذهبی مفیدتر است یا شعارهای مذهبی ؟
الف)در قدمهای اولیه ی شکل گیری جنبش آنچه مهم است اتحاد است ، اتحاد ِ انانکه به ظالم بودن و غیر دموکراتیک بودن ِ حاکمیت کنونی اعتقاد داشته و در برابر این حق کشیها قصد ایستادگی دارند، اعتراض به ظلم و حق کشی مسئله ای مذهبی نیست بلکه مساله ای انسانی است که در قدم اول تمامی ما باید در این زمینه در کنار هم باشیم . در شرایط کنونی ضد مذهبی ها عمدتاً موافق تغییر شرایط هستند اما مذهبیون ،خصوصاً در غیر از نقاطی خاص از شهر تهران تحت بمباران شدید اطلاعاتی از سوی بوقهای حاکمیتی هستند که تلاش بر ضد دین ، منحرف ومحارب با خدا خواندن مخالفان خود دارند که این امر موجب ایجاد مقاومت از سوی طیف بزرگی از جامعه ی مذهبی و عوام الناس در برابر جنبش مردمی میگردد .بنابر این با سر دادن شعارهای مذهبی میتوان این تبلیغات را تا حدودی خنثی کرده و مذهبیون رو در مورد ماهیت اعتراضات به فکر واداشت (آشوبگر ، قرتی ، سوسول ، مرفه بی درد ، فاسد ، زنان و دختران ِ خراب ، پسرهای هرزه و بی دین صفاتی است که مرتباً برای معترضان بکار میرود).در برابر این قشر بزرگ از جامعه ابتدا باید "مسلمانی!" خود را ثابت کنیم و پس از آن آنها را دعوت به پیوستن به جنبش نمود و یا آنها رااز ماهیت جنبش آگاه کرد.
ب) اکثر نیروهائی که اقدام به سرکوب مردم میکنند تحت تاثیر شستشوهای شدید مغذی ، معترضان را ضد انقلاب،بی دین و محارب با خدا میدانند و همین امر موجب مباح دانستن خون جوانان پاک ما از سوی این جاهلان و کتک زدن بی رحمانه ی مردم میگردد ، نگاهی به بولتنهای سپاه و صحبتهای سران آن برای توجیه اعمال جنایتکارانه ی خود بیندازید تا متوجه شوید بسیجیانی که از پایگاههای جنوب شهر و اطراف تهران آورده میشوند تحت تاثیر چه القائات مسمومی هستند. و چرا بههمین سادگی در مقابلمردم صف آرائی کرده یا می کنند . آیا راهی برای اثبات حقانیت خود در برابر این غافلان به جز استفاده از شعارهائی از جنس خودشان میشناسید ؟ قابل ذکر اینکه یکی از دلایل به وجود آمدن اختلافات در میان بدنه ی سپاه همین شعارها بوده که باعث شک و تردید آنها شده است در اینکه آیابه راستی اینها که الله واکبر و یا حسین و یا زهرا میگویند ضد دین هستند ؟ باور کنید که در برابر ماشین جنگی کودتاگران بهترین راه مبارزه بیرون کشیدن افرادی است که سوار این ماشین هستند نه مشت و لگد زدن به آن که نتیجه ای جز شکستگی دست و پاره شدن کفش در بر نخواهد داشت !
ج) غیر مذهبیون عزیز با کمی واقع بینی متوجه این امر خواهند شد که نه تنها آنها بلکه هیچ گروهی به تنهائی قادر به ایجاد تغییرات بزرگ در نظام حکومتی کنونی نخواهد بود ، برای مقابله با نظامی که سی سال بر تخت قدرت تکیه زده و بودجه ی نظامی و امنیتی آن سر به فلک میساید تنها اتحاد شانس برنده شدن دارد (به تاریخ تمامی انقلابات و تحولات جهان نگاهی بیندازید) .بنا بر این بهتر است به جای ایجاد تفرقه در میان مردم و پراکنده شدن که نتیجه ای جز ادامه ی روند مذکور نخواهد داشت و در صورت عدم مشارکت در سر دادن شعارهای مذهبی اقدام به جذب تعداد بیشتری از مردم (با هر طرز تفکر و عقیده ای ) به این جنبش آزادی خواهی نمایید و اجازه دهید تصمیم به برپائی نظامی لائیک یا مذهبی در فضائی سالم و با تکیه بر رای واقعی مردم گرفته شود و به این مثل تکیه نکنید که : ( دیگی که برای من نجوشه بزار کله سگ توش بجوشه )
د) و در آخر اینکه میزان و وسعت تغییرات رابطه ی مستقیمی با میزان مشارکت مردم در این جنبش دارد ، هر چه مشارکت و خیزش مردمی عظیمتر باشد قادر به تحقق مطالبات بیشتر و بزرگتری خواهد بود ، انتظار اینکه موسوی یا کروبی هم اینک و در سایه ی شرایط کنونی اقدام به شخم زدن نظام کنند توقع نابجا و پر هزینه ای خواهد بود ، از قدیم گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است بنا بر این با حمایت ِ عملی ِ خود از جنبش مردمی اجازه دهید تا شرایط به صورت تدریجی ، اصولی ، معقول و منطقی تغییر یافته و به آنچه میخواهیم برسد ، در صورت رسیدن به پیروزیهای کوچک راه برای تحقق خواسته های بزرگ هموارتر میشود ، فراموش نکنید که اگر کسی که توسط این مردم و تحت این شرایط انتخاب شده و بر سر کار بیاید به سادگی توانائی مقابله با خواست مردم را نخواهد داشت همانگونه که هم اینک بر اساس نظر بسیاری از تحلیلگران ، سیاستمداران ِ معترض بیشتر دنباله رو ِ مردم هستند و این ما هستیم که آنها را به پیش می رانیم .
پس بدون نا امیدی و تفرقه ، همه باهم ، با هر عقیده و مذهب و مسلکی ، با هر زبان و نژاد و قومیتی . پیش به سوی اتحاد، آزادی خواهی و ظلم ستیزی

۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

سبز ِ سبزم ریشه دارم

به نظر من انتشار اطلاعیه های آقایان موسوی و کروبی نقطه عطفی است که بار مسئولیت رو در پیشبرد حرکت ملی بین آنان و مردم تقسیم کرد ، آنان تا کنون از حق ما نگذشته اند ، پس ما هم باید دوشادوش آنها و در عرصه ای متفاوت تلاش کنیم . بهتر است به رئیس جمهور منتخب اعتماد کنیم . او کوتاه نیامده است ، اما هر کاری راهی دارد و او راهش را یا می داند یا باید بفهمد .در هر دو حالت در این مقطع ما باید کارمان را شروع کرده ، حرکت مدنی را گسترش داده و آماده تر شویم:
1) بیائید حرف بزنیم . با دوستان ، آشنایان ، مغازه دار ، همسایه ، رفتگر ، کارگر ، راننده ، با آدمای قابل اعتماد و خلاصه با هر کسی که میتونید حرف بزنید و روشنش کنید و روشنتر بشید . به عوام الناس بگید چه خبره تو مملکت و دنیا دست کیه . هر جور هارد کپی رو هر جا که میتونید ، توزیع کنید . مودب باشید و در برابر مخالفانتان بردبار.
2) خودمون رو به هر نحوی شده به همفکرامون نشون بدیم. نشانه ای سبز با خودتون داشته باشید ، (دکمه سبز،خودکار سبز،گیره سر سبز، پارچه سبز،دفتری با جلد سبز ، لباس سبز و ...). به هم بگید سبزید ،این باعث قوت قلب و اتحاد مون میشه . تجمعات زیبای فضای انتخابات رو فراموش نکنید ، ما بیشماریم !
3) پراکنده نشویم ، مهمترین هدفی که الان داره دنبال میشه ایجاد تفرقه و کاهش قدرت مبارزه و اتحاد مردم است،میدونم خیلیها با خیلی از چیزائی که گفته میشه مشکل دارن .همه میدونیم که مشکلات زیاده اما نباید راه و هدف اصلیمون رو فراموش کنیم.اجازه دهید در یک فضای دموکراتیک در مورد مسائل تصمیم گیری کنیم، الان هدف فقط کمک به رئیس جمهور منتخب است، اگر او به جایگاهش برسد. می توانیم فضای دموکراتیک رو ایجاد کنیم.
4) اگه می ترسید اصلاً لازم نیست کاری کنید. فقط هر موقع که دلتون خواست به خیابون بیائید ، مطمئن باشید که امنه چون کسی کاری نمیکنه که شما آسیب ببینید. بنابر این فقط در خیابانها باشید، به پارکها برید،بچه هایتان را برای بازی ببرید ، فکر کنید سیزده بدر است ، غذایتان را هم ببرید، حتی به مکانهای شلوغ نروید ، لذت ببرید اما در منزل نمانید.
5) این توصیه ها و تمام توصیه های دیگری که روشهائی مسالمت آمیز رو تبلیغ میکنند جدی بگیرید و عمل کنید ، هیچ چیز را کودکانه ، کوچک یا بی فایده ندانید ، فراموش نکنید که چه از نطر مذهبی، چه از نظر انسانی و چه از نظر تمام قوانین ملی و بین المللی حق با شماست . از حقتان به سادگی نگذرید چون آینده ی همه ی ما مردم ایران در گرو بیداری اجتماعی است.

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

بالاترین ! پائینترین ؟

مدتها است که خواننده ی ساکت ِ بالاترینم و انصافاً سایت عالی و مفیدی است که مهمترین عامل عالی و مفید بودن آن بالاترینیها هستند کسانی که تیز بینانه به رصد ، تحلیل و نشر اخبار نشسته اند .از اینرو تا همین اواخر تلاش زیادی برای پیوستن به آن نمیکردم چرا که خود را شاگرد کوچکی در جمع استادان می دیدم که جز به زانوی ادب گرفتن فایده ای در سیاه کردن صفحات ارزشمند دفتر اندیشمندی نمی دید.
اما پس وقوع اتفاقات اخیر و رسوائی بزرگ ِ انتصابات ، التهابات سیاسی و اجتماعی در کشور بالاگرفته و حرارت این التهابات باعث گرمتر شدن فضای بالاترین شد که بعضاً تبدیل به تب شده و امیدوارم به سرعت این تب به عرق بنشیند.
در اینکه تنها به لطف بالاترینیها ، بالاترین رسانه ای مهم و اثر گذار است شکی نیست ، اما به راستی رسالت بالاترینیها در شرایط حساس کنونی چیست و آیا این رسانه ی قدرتمند با پشتوانه ی جوانان ، میان سالان و سالمندانی که علاوه بر فکر و اندیشه های فعال و ناب درد وطن و شوق دموکراسی دارند در حال ایفای نقش صحیح خود هستند ؟ آیا همیشه باید به دنبال حوادث دوید ؟ آیا فضای حاکم بر بالاترین برای رسیدن به هدف بزرگ ِ دموکراسی نقشی مفید و فعال دارد ؟ آیا به راستی اندیشمندان ، نویسندگان و تحلیلگرانی که بالاترینی هستند (در هر سن و از هر قشری که هستند)تنها با ارائه ی چند لینک خبری مفید ، دادن یک رای آبی یا قرمز به لینکها ، یا با جنگ و جدلهای لفظی و نفی و انکار دیگران در بخش نظرات و یا سکوت اعتراضی خود در برابر بی نظمی ها ، بی محتوائیها و بعضاً بی ادبیهای موجود .خدمتی به بالاترین ، جامعه و حتی خود وفرزندان و خواهر و برادرهای خود میکنند ؟
اینها سوالاتی است از تمام دوستان بالاترینی تا شاید با یافتن پاسخ این سوالات راهی را آغاز کنیم، به خیل انبوه اندیشمندان ِ تنها و غریب مانده ی درون و بیرون کشور بپیوندیم و برای رسیدن به آنچه آرزویش را داریم دست در دست ِ هم در راه برکندن ریشه های جهل و نادانی در کشور بکوشیم . فراموش نباید کرد که ریشه ی ظلم،فساد،نا امنی و هر آنچه را که امروز به عنوان مصیبتهای کشورمان میشناسیم ، جهل است و نادانی .
ما هر که هستیم و در هر کجای این گیتی که زندگی میکنیم وظیفه داریم در راه رفع این مشکل بکوشیم و رسیدن به چنین هدفی جز با اراده ای جمعی محقق نخواهد شد .
بنابر این در انتها پیشنهاد میکنم در این بحث شرکت کرده و با ارائه نقطه نظرات خود در تهیه ی محتوا برای کمک به رشد فرهنگ ، دانش اجتماعی و دموکراسی در کشورمان سهیم باشید تا براستی بالاترین باشیم نه چون دیگرانی منفعل ، فریبکار و پائینترین .

بالاترین ! پائینترین ؟

مدتها است که خواننده ی ساکت ِ بالاترینم و انصافاً سایت عالی و مفیدی است که مهمترین عامل عالی و مفید بودن آن بالاترینیها هستند کسانی که تیز بینانه به رصد ، تحلیل و نشر اخبار نشسته اند .از اینرو تا همین اواخر تلاش زیادی برای پیوستن به آن نمیکردم چرا که خود را شاگرد کوچکی در جمع استادان می دیدم که جز به زانوی ادب گرفتن فایده ای در سیاه کردن صفحات ارزشمند دفتر اندیشمندی نمی دید.
اما پس وقوع اتفاقات اخیر و رسوائی بزرگ ِ انتصابات ، التهابات سیاسی و اجتماعی در کشور بالاگرفته و حرارت این التهابات باعث گرمتر شدن فضای بالاترین شد که بعضاً تبدیل به تب شده و امیدوارم به سرعت این تب به عرق بنشیند.
در اینکه تنها به لطف بالاترینیها ، بالاترین رسانه ای مهم و اثر گذار است شکی نیست ، اما به راستی رسالت بالاترینیها در شرایط حساس کنونی چیست و آیا این رسانه ی قدرتمند با پشتوانه ی جوانان ، میان سالان و سالمندانی که علاوه بر فکر و اندیشه های فعال و ناب درد وطن و شوق دموکراسی دارند در حال ایفای نقش صحیح خود هستند ؟ آیا همیشه باید به دنبال حوادث دوید ؟ آیا فضای حاکم بر بالاترین برای رسیدن به هدف بزرگ ِ دموکراسی نقشی مفید و فعال دارد ؟ آیا به راستی اندیشمندان ، نویسندگان و تحلیلگرانی که بالاترینی هستند (در هر سن و از هر قشری که هستند)تنها با ارائه ی چند لینک خبری مفید ، دادن یک رای آبی یا قرمز به لینکها ، یا با جنگ و جدلهای لفظی و نفی و انکار دیگران در بخش نظرات و یا سکوت اعتراضی خود در برابر بی نظمی ها ، بی محتوائیها و بعضاً بی ادبیهای موجود .خدمتی به بالاترین ، جامعه و حتی خود وفرزندان و خواهر و برادرهای خود میکنند ؟
اینها سوالاتی است از تمام دوستان بالاترینی تا شاید با یافتن پاسخ این سوالات راهی را آغاز کنیم، به خیل انبوه اندیشمندان ِ تنها و غریب مانده ی درون و بیرون کشور بپیوندیم و برای رسیدن به آنچه آرزویش را داریم دست در دست ِ هم در راه برکندن ریشه های جهل و نادانی در کشور بکوشیم . فراموش نباید کرد که ریشه ی ظلم،فساد،نا امنی و هر آنچه را که امروز به عنوان مصیبتهای کشورمان میشناسیم ، جهل است و نادانی .
ما هر که هستیم و در هر کجای این گیتی که زندگی میکنیم وظیفه داریم در راه رفع این مشکل بکوشیم و رسیدن به چنین هدفی جز با اراده ای جمعی محقق نخواهد شد .
بنابر این در انتها پیشنهاد میکنم در این بحث شرکت کرده و با ارائه نقطه نظرات خود در تهیه ی مرامنامه ی اخلاقی بالاترینیها برای کمک به رشد فرهنگ ، دانش اجتماعی و دموکراسی در کشورمان سهیم باشید تا براستی بالاترینی باشیم نه چون دیگرانی منفعل ، فریبکار و پائینترینی .

۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

به کجا چنین شتابان(2)م

مقالاتی که در این وبلاگ نوشته میشود در واقع تحلیلی است از اتفاقاتی که طی هفته های اخیر افتاده و بررسی روشهای برون رفت از وضعیت موجود از نظر نگارنده ، در این مقالات سعی میشود راهکارهائی عملی و موثر برای ادامه مبارزات حق طلبانه ارائه شود ، راهکارهائی که با نهادینه کردن خواسته ها وبالا بردن اطلاعات و ایجاد درک صحیح از شرایط به آینده ای روشن چشم دوخته است . مطالب را جدی گرفته و برای بهبود مقالات مرا یاری کنید.
واقعیت این است که مهمترین دلیل کم شدن اعتراضات به انتخابات اخیر خصوصاً در شهرهای دیگر نهادینه نشدن خواسته ها و لزوم بیان اعتراض است . اگر کمی واقع بینانه به اطرافمان نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که اقشار مختلف جامعه به دلایل گوناگون خود را از این ماجرا کنار کشیده اند و اکثر قریب به اتفاق معترضان متعلق به قشر متوسط جامعه هستند و به همین دلیل است که در هیچ کجای کشور دامنه اعتراضات به اندازه تهران نبوده ، واقعیت این است که فاجعه ی اجتماعی که سالهاست جامعه شناسان در مورد آن هشدار میدهند به وقوع پیوسته و ما شاهد تحقق ان هستیم ، آن فاجعه چیزی نیست جز از بین رفتن قشر متوسط جامعه و سقوط اکثریت به طبقات پائینتر اجتماعی و فرهنگی . حال کمی به بررسی دلایل عدم مشارکت میپردازیم .
مهمترین دلیل عدم مشارکت ترس است . مردمی که هیچ پنداری از آینده ی تاریکی که در انتظارشان است ندارند قطعاً خانه نشینی را کم خطرتر از آینده ی مبهمی میدانند که به شدت دردناک و تاریک است .شاید به طور خلاصه بتوان گفت این همان جهل است که باعث ترس میشود . کمی مطالعه در تاریخ معاصر به روشنی راهکارها را به ما نشان میدهد یادمان نرود که در انقلاب 57 چه اقشاری در اعتراضات شرکت داشتند و چرا ، در جریان انقلاب اسلامی مهمترین عامل پیروزی انقلاب فعالیتهای مداوم و موثر معترضین بود در لایه های مختلف جامعه . تکثیر و پخش اطلاعیه ها ، تشویق اقشار مختلف به مطالعه ی کتابهای ممنوعه ، جلسات توجیهی برای اقشار کم درامد ودارای تحصیلات پائینتر ، بحثهای محدود خیابانی و تبلیغات بر علیه عاملان حکومتی ، روشنگری روحانیان و دیگر روشنفکران در لایه هائی که در آن نفوذ داشتند و اطلاع رسانیهای گسترده "علی رغم نبود امکانات" باعث شد که تعداد بیشتری از مردم متوجه اتفاقات بشوند و اهمیت و لزوم تغییر را درک کنند و هنگامی که مثلاً یک مغازه دار ، یک کارمند،یک ارتشی،یک استاد دانشگاه ،یک جوان ، یک کشاورز متوجه همسوئی خود با دیگران شدند به هنگام خیزش اجتماعی به توان خود اعتماد کردند و راه را بی بازگشت تلقی کرده و به حرکت درآمدند ، ارتشیان چون به عمق نفوذ حرکت آگاه بودند میدانستند که پدر ، مادر ، خواهر و برادرهایشان نیز طرز فکری مشابه مردمی که در خیابان هستند دارند و همین باعث ناتوانی انان در سرکوب همفکرانشان شد ، از طرفی به دلیل نفوذ و عمق حرکت امیدواری برای پیروزی افزایش یافته و با اعتماد به این قدرت بدون ترس از عاقبت کار از فرمانها سرپیچی کرده و به مردم پیوستند . حال به شرایط امروز نگاهی بیندازید. در هفته ی اول اعتراضات به دلیل امنیت نسبی تعداد زیادی از قشر متوسط جامعه حرکت کردند در حالی که تعداد بسیار زیاد دیگری که پشت پنجره های خانه و مغازه ی خود ایستاده بودند یا از ترس صدایشان در نیامد یا اصولاً از میزان اهمیت اتفاقات بی خبر بودند "و هستند" برخی از این افراد آن جمعیت را آدمهائی بی کار و دل خوشی میدانستند که الکی مشغول شلوغ کردن بودند و خیلی خلاصه میگفتند (دلشون خوشه)، به جای همراهی تنها تماشاگرانی بی فکر بودند "و هستند" چرا ؟ چون نمیدانند چرا باید این اعتراضات ادامه پیدا کند ، چون نمیدانند که در انتها قرار است چه اتفاقی بیفتد ، چون تفاوت بین این و آن را نمیدانند،چون همه ی ما معترضان فقط مشغول اعتراض کردن بودیم و به همفکرانمان آفرین میگفتیم و اقشار کم درامد را فراموش کرده بودیم ، چون فکر میکردیم ما به تنهائی میتوانیم به جای 50 یا 60 میلیون ناراضی فریاد بزنیم و حق همه ی ایران را در همین تهران بگیریم ، این در حالی است که از شهرستانها همچنان صدای ترس از شناسائی شدن می آید و در انجا نیز عمده ی معترضان دانشگاهیان و طبقه ی محدود متوسط هستند که به سادگی و با خشونت سرکوب شدند .فراموش نکنید که تمامی کسانی که به میرحسین ، کروبی ، رضائی یا حتی احمدی نژاد رای دادند تحصیلکرده ، تحلیلگر یا مبارز نیستند . بسیاری از آنان فقط رای دادند به امید تغییر اما از عمق فاجعه کاملاً بی اطلاعند و همین مساله باعث شد به جای پایداری ، از ترس شناسائی شدن، اخراج شدن، کتک خوردن یا به دردسر افتادن در خانه بنشینند و ببینند چه خواهد شد . چرا؟ چون ما کم کاری کردیم ، چون بسیاری از بسیجیانی که با کلاه و سپر و باتوم از اطراف شهر یا از نقاط آرام و محروم شهر آورده شده اند واقعاً فکر میکنند کسانی که در خیابانند اغتشاشگرند ، نمیدانند که حقیقت اعتراضات چیست (بنده خودم با چند نفر از اینها صحبت کردم از بسیجی گرفته تا نیروی ضد شورش) . چون ما از روشن ساختن افکار دیگران یا عاجز بودیم یا اقدامی عملی و موثر نکردیم ،
ادامه دارد ...

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

به کجا چنین شتابان ؟(1)م

اوضاع حساس است،بازار شایعه گرم،همه مشغول فشار افکارشان هستند که چه میشود؟چه کنیم؟فردا کجا؟
همه بی صبرانه درانتظار پیامی،کلامی،چیزی... یا اطاقها،خیابانها و میدانها را قدم میزنیم وکتک میخوریم یا با تمام وجود زل زده ایم به این صفحه ی نورانی
اما واقعاً به کجا چنین شتابان؟میخواهیم انقلاب کنیم؟رایمون رو پس بگیریم؟ در مقابل ظالم بایستیم؟ این کاملاً درست است. این خواسته ی ماست ، به آن متعهدیم و در راهش پایدار .نه تنها برای خود که برای پدرانمان،مادرانمان، فرزندانمان، خواهر و بردارانمان و وطنمان.
بیائید قبل ازهرچیز به برخی امور فکر کنیم،یادمان نرود بیگدار به آب نباید زد.
ما چرا این کار را میکنیم؟همفکران ما چه کسانی هستند؟ازچه قشری هستند؟چه دیدگاهی دارند؟
حالا بیائید کمی زاویه ی دیدمان را تغییر دهیم. همینطور که در خیابانها قدم میزنیم نگاهی به آدمها بکنیم.به محلات مختلفی در همین تهران سر بزنیم.به تهران پارس،سعادت آباد،ستارخان،امام حسین،جیحون،پیروزی،بازار،شوش،دولت آباد،یافت آباد،اسلام شهر،شهر ری ،ورامین،رودهن و...
چه می بینید؟ به نظر شما آنها چه می بینند ؟به چه فکر میکنند ؟ اصولاً در جریان اتفاقات هستند؟
تا نوشته بعدی خواهش میکنم این سوالات را جدی بگیرید و به آنها بیاندیشید